تو را در عين دوري دوست دارم / تو را با اين صبوري دوست دارم / گل نرگس ، گل جاويد ايام / تو را صد سال نوري دوست دارم .
رسيد مژده كه ايام غم نخواهد ماند / چنان نماند و چنين نخواهد ماند / اگرچه من در نظر يار خاكسار شدم / رقيب نيز چنين محترم نخواهد ماند .
دلبرا در دل سنگ تو وفا نيست چرا ؟ / كافران را دل نرم است و تو را نيست چرا ؟ هركه قتلي بكند ، كشته بهايي بدهد / تو مرا كشتي و اميد بها نيست چرا ؟
آنگاه كه خنده بر لبت ميميرد / چون جمعه ي پاييز دلم ميگيرد / ديروز به چشمان تو گفتم برو / امروز دلم بهانه ات ميگيرد .
من نميخواهم بپندارم تو خوابي بوده اي / در گمان آسمانم ، آفتابي بوده اي / تا نگارين است از تصوير هايت خاطرم / چون كنم باور كه تو نقش بر آبي بوده اي .
دل كندن اگر كار آساني بود ، فرهاد به جاي بيستون ، دل ميكند !
معناي شكست مي شوي بعد از من / سروي كه نشست مي شوي بعد از من / من زنده به گور مي شوم بعد از تو / تو مرده پرست مي شوي بعد از من .
هرچه مي دوم ، با گمان رد گام هاي تو گم نميشوم ، راستي در ميان اين همه اگر ، تو چقدر بايدي !
در فراقت آهنگ قلبم در غم است / بي صدا مي خندم اما روزگارم درهم است .
به حساب خيالبافي ام مگذار ، اما ستاره اي دارم در تاريكترين شبها ، فقط خواستم بداني كه ميتوان دلخوش كرد به چراغهاي كوچك يك هواپيما !
احساس تو چون طراوت باران است / بر زخم شكوفه هاي گل درمان است / هر وقت كه در هواي تو مي چرخم / انگار نفس كشيدنم آسان است .
روي خاك وجودم نه گلي هست نه درختي / لحظه هاي بي تو بودن ميگذره ، اما به سختي .
اگر شبي از شبهاي زمستان مسافري به اميد گرمي نگاهت به تو پناه آورد تنهاش نذار ، شايد در گرمترين روزهاي تابستان به خنكي لبخندش محتاج باشي !
قاصدك رسيد ، خبري از تو نداشت ، پرپرش كردم تا درس عبرتي باشد براي قاصدك فردا !
دل من پشت سرت كاسه ي آبي شد و ريخت ، كي شود پيش قدمهاي تو اسفند شوم !
ديگر نه دلم شوق تماشا دارد / نه پنجره اي به سمت فردا دارد / تنهايي ديگري برو پيدا كن / اين غار براي يك نفر جا دارد .
بيخودي به خودت زحمت نده ! اين بذرهاي تنفر كه در دلم مي كاري هرگز جوانه نخواهد زد !
براي تا ابد ماندن بايد رفت ، گاهي به قلب كسي ، گاهي از قلب كسي !
خطي كشيد روي تمام سوال ها / تعريف ها معادله ها احتمال ها / خط ها به هم رسيد و به يك جمله ختم شد / با عشق ممكن است تمام محال ها .
فاصله را بگو به خود نبالد ، خاطره ي بودن با تو تمام فاصله ها را مي شكند !
اي كاش كه دست كم سرابم باشي / يا شاخه گل لاي كتابم باشي / در اين همه تاريكي مطلق بانو / خورشيد كه نه چراغ خوابم باشي .
قشنگي شب يه ستاره هاشه ، قشنگي عشق به دوامشه و قشنگي تو به مرامته !
شنيدي ميگن : خيلي دور خيلي نزديك ؟ اولي دستامونه ، دومي دلامون !
فراموش نميشوي ، جاي پاي تو مانده بر تمام من !
گاهي با دويدن براي رسيدن به كسي ، دگر نفسي براي ماندن در كنار او باقي نخواهد ماند .
به چه تشبيه كنم نام تو را ، به بهار يا به آبي زلال دريا ، ساده تر مي گويم تو تماميت احساس مني .
عزيزتر از جانم ، من در چشم تو كتاب زندگيم را ميخوانم و هر بار كه مژه هاي تو بهم ميخورد يك صفحه از زندگي را براي من ورق ميزند .
اگر دست من بودي “ي” را اينقدر ميكشيدم تا صاف بشه ! بشه “ا” ! اون وقت هيچ چيز “بي تو” نبود ، همه چيز “با تو” ميشد !
اشك شيرين من از خنده دل انگيزترست / سر انگشت تو بر گونه ي من نوش ترست / تو به نرمي چو كشي دست بچشمان ترم / بوسم آن دست كه از چشم ترم خوب ترست .
باران بيايد يا نيايد ، تو باشي يا نباشي ، خاطرت باشد يا نباشد ، من خيس از ياد توام !
تو نبودي دل به دل راهي نداشت / از خيال عشق آگاهي نداشت / تو نباشي تا قيامت بي كسم / در تمام زندگي دلواپسم .
نگاه انتظارم بي تو ابريست / خيال بيقرارم بي تو ابريست / قسم بر حرمت آيينه و گل / هواي روزگارم بي تو ابريست .
چقدر تلخ شده اي ، اين روزها قندهايت را در دل چه كسي آب ميكني ؟
آنقدر باورت دارم كه وقتي ميگويي باران ، خيس ميشوم !
به ستاره ها نگاه كن ، به چشمك زدنشون بخند اما بهشون دل نبند ، چون چشمك هاشون از روي عادته .
ميدوني تو مثل چي هستي ؟ مثل يك تصادف وحشتناك كه كشته و مرده زياد داري !
اميد به فردا را از كرم ابريشم بياموزيم كه تمام عمر قفس مي بافد ، ولي به اميد پريدن است .
هرگاه قادر به شمردن قطرات باران شدي ، آنگاه خواهي دانست چقدر دوستت دارم !
گرچه با درد فراق تو كنار آمد دلم / يك دمي بي ياد عشق و خاطراتت نيستم .
مرا در افق چشمانت جاي بده ، نگذار در حسرت دوريت به فراموشي سپرده شوم
نظرات شما عزیزان:
|